مکان و مسکن امام زمان کجاست؟؟؟
منتظران موعود
خداشناسی-موعود شناسی-جنگ با شبهات

 

1. برخي از آن ها محل خاصي را تعيين نمي کند و جاي گاه حضرت را در بيابان ها و کوه ها معرفي مي کند. از آن جمله حضرت مهدي (عليه السلام)، به پسر مهزيار مي فرمايد: «يابن المازيار ابي ابو محمد عهد الي… وامرني ان لا أسکن من الجبال الاوعرها و من البلاد الا عفرها و…»15 فرزند مهزيار! پدرم امام حسن (عليه السلام)، از من پيمان گرفت… و فرمان داد که براي سکونت کوه هاي سخت و سرزمين هاي خشک و دور دست را برگزينم. اين بخش از روايات، گوياي آن است که حضرت از حوزه دسترسي مردم به دور است و به سختي و دشواري زندگي مي کند و کسي از محلّ سکونت وي آگاه نيست. اين که در کدام منطقه و کدام سرزمين است، مشخّص نيست.

2. دسته دوّم رواياتي است که منطقه خاصي را به عنوان محل سکونت آن حضرت، نام مي برند و محدوده ي آن را نيز تعيين مي کنند.

مدينه و پيرامون آن: ابي بصير مي گويد از امام باقر (عليه السلام) شنيدم که فرمود: «لابد لصاحب هذا الأمر من عزلة و لا بد في عزلته من قوة و ما بثلاثين من وحشة، و نعم المنزل طيّبةً.»16 صاحب الزمان (عليه السلام) را عزلت و غيبتي است که در آن، غيبت، نيرومند است و به سي نفري که با حضرت هستند و وحشت و تنهايي را از وي دور مي کنند. (و به قوت وي مي افزايند) و خوب جايگاهي است (مدينه) طيبه. از ظاهر روايت استفاده مي شود که حضرت در مدينه منوره، منزل دارد و افرادي هم همواره با ايشان هستند، به صورت ناشناس.

البته اين مسأله با غيبت عنواني سازگارتر است، تا غيبت شخصي. امام (عليه السلام) مانند ساير مردم زندگي مي کند، لکن کسي او را نمي شناسد و افراد خاصي با او در ارتباط هستند. ولي جمله ي: «سي نفر با حضرت هستند» با فلسفه غيبت ناسازگار است؛

چه اين که از اين چند نفر، اگر کوچک ترين سخني در رابطه با مکان و منزل حضرت شنيده شود، به تدريج، آن راز معلوم مي گردد و فلسفه غيبت از بين مي رود. روايت ديگري است که مکان حضرت را کوه «رضوي» در اطراف مدينه، نام مي برد. عبدالأعلي آل سام مي گويد: «با امام صادق (عليه السلام) از مدينه خارج شديم، به روحاء(اطراف مدينه) که رسيديم حضرت نگاهش را به کوهي دوخت و مدت زماني ادامه داد… . و فرمود: اين کوه «رضوي» نام دارد. خوب پناه گاهي است براي خائف (امام زمان) در غيبت صغرا و کبرا.17 صاحب مراصد الأطلاع، مي نويسد: «رضوي، کوهي است بين مکه و مدينه، در نزديکي ينبع، داراي آب فراوان و درختان زياد. کيسانيه مي پندارند که محمد حنفيه، در آن جا زنده و مقيم است.18» رجالي معاصر علامه شوشتري نيز مي گويد در نصوص معتبره رسيده است که جاي گاه حضرت، در غيبت صغري و کبري کوه «رضوي» است. و اما اين که «کيسانيه» کوه رضوي را مقر محمد حنفيه مي دانند، لازمه اش اين نيست که جاي گاه حضرت مهدي (عليه السلام) نباشد، چون «کيسانيه» اخباري که از پيغمبر (صَلي الله عَلَيهِ و آلهِ و سَلَم) شنيده بودند و به تواتر ثابت شده بود که مهدي (عليه السلام) غيبتي دارد، آن را بر محمد حنفيه تطبيق کردند و گفتند مکان او در کوه رضوي است.

اصولاً، هر انحراف و شبهه اي منشأش، مطلب حقي است که مورد سوء استفاده قرار مي گيرد.

مکه و پيرامون آن: از برخي روايات، استفاده مي شود که آن حضرت در مکاني به نام: «ذي طوي» پيرامون مکه زندگي مي کند و از همان جا نيز همراه يارانش قيام خواهد کرد، از آن جمله: امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: «يکون لصاحب هذالأمر غيبة في بعض الشعاب او مأ بيده الي ناحية ذي طوي…19» امام زمان (عليه السلام) را غيبتي است در بعضي از درّه ها و اشاره کرد به منطقه ي «ذي طوي». در ادامه اين روايت و روايات ديگر، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع ياران و دوستان وي نيز، همين منطقه ياد شده است.20

3. دسته سوم اخباري است که مانند دسته اول، جاي گاه خاصي را نام نمي برد، ولي از وي به عنوان فردي که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگي مي کند، نام برده است. امام صادق مي فرمايد: «ان في صاحب هذا الأمبر لشبهاً من يوسف الي ان قال فما تنکر هذه الأمة ان يکون الله يفعل بحجته ما فعل بيوسف و ان يکون صاحبکم المظلوم المحجور حقه صاحب الأمر يتردد بينهم يمشي في اسواقهم ويطأ فرشهم و لا يعرفونه حتي يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه کما اذن ليوسف حين قال له اخوته انک لأنت يوسف؟ قال: انا يوسف»21. صاحب الأمر (عليه السلام) شباهتي نيز به يوسف پيامبر (عليه السلام) دارد… جاي انکار نيست که خداوند با حجت خود، همان کاري را انجام دهد که با يوسف داد. صاحب الزمان (عليه السلام)، آن مظلوم حق از دست داده، در ميان مردم رفت و آمد مي کند در بازار قدم مي نهد و گاهي بر فرش منزل هاي دوستان مي نشيند، لکن او را نمي شناسند تا زماني که خداوند به وي اذن دهد تا وي خود را معرفي کند، آن گونه که يوسف (عليه السلام) را اجازه داد هنگامي که برادرانش گفتند: تو يوسفي؟ گفت: آري، من يوسفم.

اين روايت، صراحت در اين معني دارد که غيبت حضرت حجت (عليه السلام)، غيبتي است عنواني. در ميان جمع و جامعه است، با مردم حشر و نشر دارد، زندگي طبيعي و معمولي را مي گذارند، در مراسم مذهبي و مناسک حج شرکت مي جويد، ولي ناشناخته است و اين امري است که سابقه داشته و دارد. فردي سال ها در محلّي زندگي مي کند و با مردم نشست و برخاست و رفت و آمد دارد، لکن او را به گونه اي مي شناسند که در واقع آن نيست و هيچ مشکلي هم به وجود نمي آيد. اين سه دسته از روايات را چگونه مي توان پذيرفت و آيا راه جمعي بين آن ها هم هست يا نه؟ به نظر مي رسد، اصل اولي که با عقل و عرف سازگار است، زندگي به شيوه عادي و معمولي است؛ زيرا اين گونه زندگي، حساسيت برانگيز نيست و براي حضرت نيز، آسان تر و طبيعي تر است. البته اين منافات ندارد که آن حضرت در بيشتر وقت ها، و يا در روزگار ويژه، در مکه و مدينه حضور داشته باشد.

طبيعي است که گاهي شرايطي پيش آيد که زندگي معمولي خطرآفرين شود و با فلسفه غيبت منافات داشته باشد. در اين صورت، عزلت و دوري گزيدن از جامعه ضروري مي نمايد و شايد دستور امام حسن (عليه السلام) به فرزندش که کوه ها و بيابان ها را برگزين (به قرينه ذيل روايت) در آن موردي باشد که نياز به اين مشکل زندگي پيش آيد. بنابراين، بين اين سه دسته از روايات، تضاد و تنافي نيست و نام بردن مکاني خاص، با زندگي به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوه ها و مکان هاي خاص، با زندگي به شکل ناشناس قابل جمع است. انتخاب کوه ها و مکان هاي دست نيافتني در حال ضرورت و نياز نيز، امري است طبيعي و موافق با اصل تقيه.


درباره وبلاگ

به میعاد گاه دلسوختگان و دلباختگان خوش آمدید.مرجع کامل پاسخ دهی به شبهات و سوالات.لطفا سوالات خود را در قسمت نظرات درج کنید.با تشکر دلسوختگان عالم انتظار
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منتظران موعود و آدرس moztar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 26336
تعداد مطالب : 8
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1